نتایج جستجو برای عبارت :

با شما هستم دوست عزیز.

به عنوان اولین نوشته ای که افتخارش رو دارم تا اون رو کنار متون دوست عزیزم و در مقابل چشمان شما قرار بدم دوست دارم تا هم شما بدانید من کی هستم و خب من هم لیاقت آشنایی با شما رو پیدا کنم.البته اگه تا پایان متن نظرمون عوض.نشد!!
ادامه مطلب
خدایا شکرت که مسیر را برام روشن میکنی، خدایا شکرت که پیشاپیش من قدم بر می داری و موانع را از سر راهم بر می داری. تو که هستی نقشه راه برام مشخصه، من قوی هستم، من باهوش هستم، من تحصیلکرده هستم، من دارای روابط رویایی هستم، من دارای شغل ایده آلی هستم، من سالم و سرحال هستم، من داری زیبایی ظاهر و باطن هستم، من راستگو هستم، من درستکار هستم، من بسیار مهربان و صبور هستم...
از وقتی بهم گفته دوستِ صمیمیش هستم! بیشتر دوستش دارم خب.
حتی امروز فکر کردم اگر یک روز پیشش باشم و ناخوداگاه با صدای بلند گفتم " الهی قربونت بشم"
( خودش نگفت! من ازش پرسیدم صمیمیِ تو هستم یا نه؟ گفت هستی. 
کُشت منو تا گفت! از بس هیچیش معلوم نیس:////)
پ.ن: ملت دوست پسر دارن ما هم  اندر خمِ دوست دخترمون موندیم. #سینه_بزن
من غرق دریای شما هستم
محو تماشای شما هستم 
هرکس‌ در این دنیا پیِ چیزیست
من در تمنای شما هستم
در سر خیال خام می سازم
مبهوت رویای شما هستم
آینده ای با عشق می خواهم
در فکر فردای شما هستم
اما ، اگر، شاید، نمیدانم...!
درگیر ‌حاشای شما هستم
سجاد نوبختی
****
پیونشت : 
یک روز اگر بی عشق سر کردم
دل‌ را فقط درمانده تر کردم
من هومانم چیز هایی را دوست دارم که هیچ کس دیگر دوست ندارد یا افراد کمی دوست دارند و از چیز هایی بدم می آید که همه دوست دارند تنها چیزی که هم من دوست دارم و هم شما ها ادبیات است پس اکثرا راجع به ادبیات حرف میزنم ولی درباره ی چیز های دیگری هم که دوست دارم هم مینویسم
نکته :من نه نردم نه گیگ نه آدم معمولی 
در عالم ثبوت تو را دوست دارمت
در واقعیّت فرضم ندارمت
اثبات میکنم به تو عشقم عزیز من
هستم اسیر و گرفتار عالمت
دیوانه ی تو هستم و زنجیری جنون
جان میکُنم تو بخواهی فراهمت
پایان بده به غم و انتظار من
من را نکن بهانه ی اشک محرّمت
از عالم ثبوت گذشتم برای تو
من عاشق تو هستم و تصمیم محکمت .
.
مذهبی، اسلامگرا، انقلابی و میهن‌دوست قطعاً هستم؛
سنّتی، پان‌اسلامیست، محافظه‌کار و ناسیونالیست قطعاً نیستم؛
حزب‌اللهی، اصولگرا، اصلاح‌طلب و روشنفکر هم نمی‌دانم هستم یا نیستم؛ شاید باشم، شاید نه. چرا که متأسّفانه هنوز که هنوز است، تعاریف روشنی ازشان ارائه نشده است که مورد قبول همۀ موافقان و مخالفانش باشد.
حسی که دارم برایم بسیار عجیب و بسیار جدید است.
تا زمانی که او را دوست داشتم،احساس می‌کردم چیزی شبیه به یک شعله کوچک در وجودم هست که هرگاه دلم بگیرد می‌توانم به گرمایش پناه ببرم.
اما حال که نسبت به او بی اعتنا هستم، یک خلأ در وجودم احساس می‌کنم. نمی‌دانم چه حسی به این خلأ دارم، شاید نسبت به آن هم بی اعتنا هستم.
نمی‌دانم.
صبح پسرک بیدار شد و بعد از دیدن یک کارتون گفت میدونی مامان همیشه به این فکر میکنم که من کی هستم!
واو! واقعا فکر نمی‌کردم بچه‌م اینقدر فیلسوف باشه.
میگم یه کم برام توضیح بده بفهمم به چی فکر میکنی؟
میگه میخوام بدونم کی هستم.
میگم دوست داری کی باشی؟
میگه پاندا! :/
قشنگ نابود شدم رفت! :))
میگم دوست داری پاندا باشی؟ دوست نداری آدم باشی؟
میگه پاندا هم یه جور آدمه دیگه! :/
میگم پاندا حیوونه مادر. آدم کجا بود؟
قشنگ داشتم ناامید میشدم ازش که گفت:
حالا اینو ب
ضرورت دوستی و دشمنی (تولی و تبری) برای خداوند
ابن شعبه حرانی رضوان الله علیه روایت کرده است:
وَ قالَ الْجَوادُ علیه السلام : اَوْحَى اللّهُ اِلى بَعْضِ الأنبِیاءِ: أمّا زُهْدُكَ فی الدُّنیا فَتُعَجِّلُكَ الرّاحَةَ وَامّا انْقِطاعُكَ اِلىَّ فَیُعَزِّزُكَ بی، وَلكِنْ هَلْ عادَیْتَ لی عَدُوّا وَ والَیْتَ لی وَلیّا.
امام جواد علیه السلام فرمودند: خداوند به یكى از پیامبران وحى كرد: اما زهد تو، آسایشى را به دنبال دارد كه به زودى به تو خواهد رس
صدای بارون قلقلکم میده برای بلند شدن، فکر کردن و لذت بردن. دم دست ترینها رو انتخاب میکنم؛ کلاه پدر، روسری خواهر بعنوان شال گردن و کت مامان بله همینقدر بی ملاحظه، میپوشمشون و خودم رو میرسونم به حیاط، دستها و صورتم رو به سمت آسمون میگیرم، آسمون سیاهتر و تاریکتر از همیشه است، ستاره ها خودشون رو از ما دزدیدن. تو دل تاریکی فقط خودمم و خودم، حتی خبری از سایه ام هم نیست، لبخند میزنم، چقدر خودم رو دوست دارم؟! من عاشق خودمم، وقتی میخوام بگم عاشق خودم
عصبانی هستم، از خودم.
از سر به زیر بودنم.
از سکوت کردنم.
از قانع بودنم.
از بخشیدنهای پشت سر هم.
از دادن، بدون گرفتن.
آدم وقتی فقط می‌بخشد، فقط دوست می‌دارد، و در زمانی که احتیاج دارد حمایت نمی‌شود، دوست داشته نمی‌شود، تعادلش را از دست می‌دهد.
از این به بعد دوست داشتن‌هایم را هم می‌شمارم.
مداح با صدایی که نایی برایش نمانده و از عمق دلش می‌آید می‌خواند.‌..
تو این دنیا
من تو رو دارم...
بهت خیلی
خیلییی بدهکارم...
بذار عالم همه بدونن من... دوست دارم...
کمم اما
عاشقت هستم...بهت خیلیی خیلییی وابستم...
به غیر از تو، من کی رو دارم
دوست دارم...
.
قبلا هم پرسیده بودم آیا ما را هم با همه خطاهایمان به اندازه علی اکبرتان دوست دارید؟
من وقتی در کلاس دوم بودم یک دوست دیوانه ای داشتم که توی مدرسه به آن پروفسور
می گفتند ولی آن در مدرسه همیشه جواب معلمان را میداد من یادم است که در کلاس دوم یکی از بچه ها خورشید ویکی از بچه ها مآه بود و آن دوستم ماه شد خلاصه این داستانی بود که من آن را خیلی دوست داشتم واز آن دوستم ممنونم که هالا بهترین دوست من صدراست و تا الآن که کلاس پنجم هستم دوست عزیز من است و آن الان بیمار است دعا کنید خوب بشود 
 
 
 
ده پایه اصلی حرمت نفس:
۱.من خوب هستم
۲.من خواستنی و دوست داشتنی هستم
۳. از چیزی که هستم و دارم خجالت نمی کشم
۴.از آدمها نمی ترسم
۵.من منم و تو تو ،مثلا اگر تو غذا بخوری من سیر نمیشم من هم جداگانه نیاز به غذا دارم
۶.مقدس ترین جهان انسان است نه بت نه میهن نه کسی که من رابرایش قربانی کنند
۷.ما انسانها برابریم و مساوی ما عین هم هستیم دقیقا ازنظر جسمی و نیازها
۸.من ارزش و اهمیت دارم حرف و وقت من مهم است و حرف توهم مهم است
۹.من نه ازتو بهترم نه بدترم ما فقط
الان یک هفتس میام این دانشگاه
امروز هوا بشدت سرد بود لوله کشی خونمون یخ زده بود
خداروشکر همه چی خوبه و واقعا راضی هستم
اصلا پیام‌نور ک بودم حس نمیکردم دانشجو هستم :/
اما اینجا کلی همایش وجلسه وکلاس آموزشی وهسته علمی و...
فقط هنوز انتخاب واحدم‌ مشکل داره
یه مشکل دیگه هم هست من بشدت آدم درونگرایی هستم
هنوز یه دوستم پیدا نکردم.خیلی دوست دارم بابچه ها آشنا بشم اما نمیدونم یه ترسی هست 
هرچی باشه کم از دوست نرنجیدم :|
عاغا چجوری چند جلسه نمیان سرکلا
صداتو بارون و شبمن و تو تو نور شمعکنارت آروم میشم آرامشمخیابون پاتوقمونموزیک مورد علاقمون واسه تو میمونمو واسم بموندلی دلی دلی دوست دارمت خیلی خیلی خیلی دوست دارمت یه چی میگمو تا تهشو بخونمیخوامتتکی تو مث ستاره واسم بقیه کو تا به پات برسن هرجا تنها شدی غصه نخورمن هستمدلی دلی دلی دوست دارمت خیلی خیلی خیلی دوست دارمت یه چی میگمو تا تهشو بخونمیخوامتتکی تو مث ستاره واسم بقیه کو تا به پات برسن هرجا تنها شدی غصه نخورمن هستمتا یه قدم دور میشی تو
تو گروه کلاسیمون از نماینده ک رفت ی دانشگاه دیگه تشکر کردم 
ب هم اتاقیم که یک ماه باهاش دوست بوده برخورده ک چرا من ازش تشکر کردم 
یک بار خودش اینو بهم گفت 
دیشبم دوست پسر جدیدش ک چرا شین رو فروختی ب نماینده
و یک دعوای اساسی با دوست پسرش و بعد هم با خودش ساعت 3 شب داشتم 
و اخر تهمت اینکه من حرمت نون ونمکی ک خوردم نگه نمیدارم و ادم ب ظاهر دوستی هستم و دشمن شین هستم خورد
صرفا بخاطر اینکه نماینده تو گروه کلاس بهم گفت میشه نماینده انتخاب کنید خودتون
قبر هر روز پنج مرتبه انسان را صدا میزند :1.من خانه فقر هستم با خود تان گنج بیاورید2.من خانه ترس هستم با خود تان انیس بیاوردید 3. من خانه مار ها و عقرب ها هستم با خود تان پادزهر بیاورید 4. من خانه تاریکی ها هستم با خود تان روشنایی بیاورید5. من خانه ریگ ها و خاک ها هستم با خودتان فرش بباوردید
1. گنج . لا اله الا الله 2. انیس . تلاوت قرآن کریم3. پادزهر .صدقه و خیرات4. روشنایی . نماز نماز شب 5. فرش . عمل صالح
┈┈•✾✾•┈┈
 
نیاز به راه رفتن،گام های بلند برداشتن،دویدن.
من پاهایی هستم که هیچ گاه ندویده‌اند.
نیاز به چشم باز کردن،دیدن،زل زدن.
من چشم هایی هستم که هیچ گاه باز نشده اند.
نیاز به لمس کردن،نوازش کردن،مشت زدن.
من دست هایی هستم که هیچگاه حرکتی نکرده ‌اند.
نیاز به فکر کردن،حساب کتاب کردن،بحث کردن
من مغزی هستم که هیچ گاه به کار نیفتاده‌ام.
نیاز به خندیدن،عصبانی شدن،گریه کردن.
من احساساتی هستم که هیچ گاه خودشان را بروز نداده‌ اند.
ادامه مطلب
یکی از موضوعاتی که باعث عصبانیت من می‌شود، غیر مستقیم بیان کردن حرف هاست. مثلا اگر شما چای می‌خواهید و من مسئول چای هستم، به‌جای بیان درخواست بگویید : من خیلی چای دوست دارم. و منتظر باشید من از این جمله موضوع چای خواستن را برداشت کنم. چند دقیقه پیش اتفاق مشابهی برایم افتاد و در حال تلاش برای آرام شدن هستم. هرچند این صحبت ها را بعدا با شخص مورد نظر در میان می‌گزارم.
میخوام بعضی چیزایی ک دوست دارمو تو همون اوج دوست داشتن عمدا بذارم کنار
مثل یه اهنگ خاص ک هربار میشنوم حالم عوض میشه شاید شادمهر
یا یه عادت همیشکی شاید شب بیداری
یا یه خوراکی دوست داشتنی شاید نوشابه
میخوام ب خودم ثابت کنم من هنوز هستم
 بعد سعی میکنم یه سری چیزا رو ب خودم اضافه کنم حتا ب اجبار
دانلود آهنگ شاهین بنان دلی دلی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * دلی دلی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , شاهین بنان باشید.
دانلود آهنگ شاهین بنان به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Shahin Banan called Deli Deli With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ شاهین بنان به نام دلی دلی
صداتو بارون و شب من و تو تو نور شمع کنارت آروم میشم آرامشمخیابون پاتوقمون موزیک مورد علاقمون واسه تو میمونمو واسم بموند
جالب نیست که تو این سن هنوز هربار میام خونه، همون بغض‌های دوران کودکی رو تجربه می‌کنم؟ هنوز هم حس تبعیض، دوست نداشتنی‌بودن و فهمیده‌نشدن هر لحظه و هر ثانیه همراهم هست. منتها اون روزها گریه و قهر فشارم رو کم می‌کرد، این روزها ناچارم عاقل و بالغ باشم. چون نه من کودک اون روزها هستم و نه پدر و مادرم آدم‌های جوون سابق. بغض گلوم رو فشار می‌ده و دوست دارم سرشون داد بکشم: “ریدم تو این خانواده. آخه چرا دو تا احمق مثل شما دختردار شدین؟” ولی باید شا
من چیزی هستم که مردم من را دوست دارند یا از من متنفر هستند. ظواهر و افکار مردم را تغییر می دهم. اگر شخصی از خود مراقبت کند ، من حتی بالاتر می روم. برای بعضی از افراد آنها را فریب خواهم داد. برای دیگران من یک راز هستم. ممکن است برخی از افراد بخواهند من را مخفی کنند اما من نشان خواهم داد. مهم نیست که مردم چقدر سخت تلاش می کنند هرگز کم نخواهم شد. من چی هستم؟
من عمه هستم تو بابا محرم محسن ربانی بوستان کتاب قم
من عمه هستم تو بابا : روایت کربلا از زبان حضرت رقیه(س) خطاب به علی اصغر
من عمه هستم تو بابا : محسن ربانی، بوستان کتاب قم
معرفی:
اینبار کربلا را از زاویه نگاه دختر امام بخوانیماین کتاب را قلباً دوست دارم خیلی زیاد…از زبان حضرت رقیه (س) خطاب به حضرت علی اصغر است که در دنیای کودکانه خود از ابتدای همراهی بابا تا شهادت حضرت را روایت می‌کند و این جمله زیبا که : رابطه من و تو مثل رابطه عمه زینب و باباست
امروز مربی جدیدم توی مسیجش بهم گفت یکی از شاگردای خیلی دوست داشتنی هستی شما.
هرچند ترجیح میدادم بگه شما یکی از بااستعدادترین شاگردایی هستی که تا به حال داشتم،اصن تا دیدمت شمایل بانو کوکو شنل مرحوم برایم تداعی شد.ولی خب فعلا فقط دوست داشتنی هستم متاسفانه!
امروز مربی جدیدم توی مسیجش بهم گفت یکی از شاگردای خیلی دوست داشتنی هستی شما.
هرچند ترجیح میدادم بگه شما یکی از بااستعدادترین شاگردایی هستی که تا به حال داشتم،اصن تا دیدمت شمایل بانو کوکو شنل مرحوم برایم تداعی شد.ولی خب فعلا فقط دوست داشتنی هستم متاسفانه!
گاهی می ایستم و به زندگیم نگاه می کنم. به چیزهای که دارم اول فکر می کنم و بعد به نداشته های که دوست دارم داشته باشم. آیا مسیری که الان هستم مرا به آنها خواهد رساند؟ اگر نبود به این فکر می کنم کجای کارم می لنگد. آنگاه که می یابمش شروع به برطرف کردنش می کنم. داخل رابطه با دیگران سعی می کنم چیزی که نیستم، نگویم. حتی اگر انسانی خوبی باشم. نمی گویم: هستم و می گویم: سعی می کنم آدمی خوبی باشم. چند وقت پیش با مادر محدثه حرف می زدم و می گفت؛ بنظرم آدم خوبی هست
سلام من یک طراح ساده هستم 
که بنر های مذهبی برای هیئت میزنم
اگر دوست داشتید براتون اول طرح رو میزنم داخل تلگرام میفرستم و بعد هزینه رو دریافت میکنم 
 دوتا نکته : من سرباز هستم و شیفتم 24 - 24 هست یک روز هستم و یک روز نیستم 
به این شماره در تلگرام پیام بدید و نوع کارتون رو دقیق بگید فقط مثلا یک هفته جلو تر بگید تا شرمندتون نشم  
09109751796
هی دوست اهل کدام سرزمینی اینقدر بی رنگ و ریا ::))
جنابی که دنبال کننده ی وبلاگ جهان من شدید صمیمانه از شما ممنونم اما از اونجایی که من ادم خیلی کنجکاویی هستم و شما به جز یه جمله ی غمناک نام و نشانی نداشتید میشه ابراز هویت کنید و یه ردی از خودتون به جا بزارید عایا ؟؟؟ حالا اینقدرم رمزی نباشید
سلام
حال و روز این روزها خوب است، برای خود سرخوش هستند و برای من سرمست. غروب‌های زمستان را دوست دارم، نمی دانم چه تعلق خاطری به آن دارم، ولی همین قدر می دانم روزهای بچگی را برایم زنده می کند. باور کن بی راه نگفتم.
وقتی آسمان رنگ می بازد دوست دارم در آن لحظه در اوج آسمان پرواز کنم و خورشید را بدرقه کنم، ولی چه کنم که بی بال هستم.
راستی، کی نوبت من می شود؟، خیلی وقت است منتظر هستم. هر بار که پرسیدم جوابم را با سکوت دادی. بنظرت وقت آن نشده که تمامش کن
قرص ها اثر می گذارند. این ریزه میزه های مهربون که فقط خوبی ازشون برمیاد و اگر هم گاهی عوارض دارند دست خودشان نیست. 
گاهی فکر می کنم تنها چیزی که باید توی این دنیا دوست داشت همین قرص هایی هستند که برای حال بدت می خوری و دو روزه مثل روز اول مثل تنظیمات کارخانه، قبراق و سرحال و شنگول منگول میشی.
این حال را دوست دارم مثل تمام حالاتی که دوست دارم. مثل غمی که عاشقش هستم، مثل شادیی  که زیباکننده ی واقعی است. هر حالتی باید وجود داشته باشد تا دیگری معنی پ
من اخیرا متوجه شدم که عاشق خودمم. کاملا عاشق خودمم. با تموم چیزایی که هستم و تموم چیزایی که نیستم. من خیلی خودمو دوست دارم. با وجود اینکه رسانه ها میخوام تحت تاثیر قرارم بدن. با وجود همه چی ، من عاشق خودمم تمام. 
+دیشب با دوست قدیمی به اسم نسیم صحبت کردیم. خیلی خوشحالم که به دایره دوستام برگشته . خیلی خیلی. براش ارزوی موفقیت و خوشبختی دارم از صمیم قلبم. 
سلام خدمت همه ی دوستان خانواده برتری
جوانی هستم فارغ التحصیل رشته مهندسی برق در مقطع کارشناسی. سطح درسی من راستش خیلی خوبه و ان شاء الله در مقطع ارشد در یکی از بهترین دانشگاه های مهندسی همراه با چند مقاله isi و معدل بالا سال آینده فارغ التحصیل خواهم شد. به خاطر شرایط نا مناسب اقتصادی قصد مهاجرت به کانادا دارم و مطمئن هستم که از بهترین دانشگاه های این کشور میتونم پذیرش همراه با تمام هزینه های زندگی بگیرم چون روزمه ام خوبه.
من دوست دارم ازدواج ک
سلام وقت بخیر
پسری هستم 23 ساله و در مقطع کارشناسی در شهر دیگری در حال تحصیل هستم. اول میخوام از خودم براتون بگم فرد مثبت و تقریبا مذهبی هستم، فرزند اول هستم و از سمت پدر و از سمت مادر اولین نوه هم به حساب میام.
توی خانواده پدری و خانواده مادری هیچ کس تحصیلات زیادی حتی دیپلم هم نداره و توی شهر ما اغلب به پول اهمیت میدن تا درس. پس همه‌ی فامیل و آشنا شغل آزاد دارند. راستی من اولین نفری هستم که وارد دانشگاه شدم از بین این آشنایان که ذکر کردم! یعنی
سلام آقای مدیر من طاها هستم من با امسال پنج سال پیش شما هستم. من دوست دام یک مدرسه ی شاد داشته باشیم من اول بودن هر روز صبح شیر مجانی می دادند من از شما می خواهم این کار را انجام دهید. زمین چمن خیلی ناهموار است مثل گودال های کوچک و بزرگی دارد و تمام لاستیک هایش درآمده و حتما سرویس بهداشتی هارا خوب کنید همه ی شیلنگاش در آمده است.
اگر می شود اردوهای زیادی مارا ببرید و همینطور سینما و می خواهیم تیم های ورزشی بیشتری دیهد فقط فوتبال نباشد این هم از نا
                       بسم الله رحمان رحیم 
درود بر کسانی که علم قلب روانشان را آرام می‌کند. 
صابر صداقت هستم سازنده سایت، من کلاس نهم هستم و عاشق برنامه نویسی هستم 
اولین عشقم خدا هستم دومی مادر پدرم و سومی هم یکی از دوستان 
اما خودم برنامه نویسی و ساخت سایت رو دوست دارم.
اگه توجه کنید شما العان دارید داخل یکی از وب سایت و وبلاگ های من
جستوجو می‌کنی، باورت بشه یا نشه این بزرگ ترین آرزوی منه
که در کار خودم برجسته بشم
مشخصات خودم من یه آدت برجسته
معمولا خودم دوست ندارم چرا؟
چون همیشه میگم کاش انسان بهتری بودم
معلوم که کمالگرا هستم متاسفانه
ولی یک روزهایی هم هست بشدت خودم دوست دارم
از خودم خوشم می اد
زیر لب هر چند دقیقه یکبار لبخند میزنم
ته دلم قند آب میکنن
شاید بخاطر خودخواهی باشه یا هزار و یک صفت بد دیگه که میشه برای این کارم توصیف کرد
ولی برام مهم نیست
مهم اینکه از عمق قلبم خوشحال میشم
و حتی این حس اعتیاد آوره
مشتاقی به تکرارش
و اون کمک به آدم های دیگه هست
مخصوصا اگه بچه باشن
امروز د
من همین هستم که هستم. وانمود نمی کنم به چیز دیگری بودن. به آدم ها محبت می کنم، حتی اگر در رابطه با دوستانی فراموش می شوم. حتی اگر خاک می خورم و دفن می شوم، ذره ای نمی گذارم طاقچه ی دلم غبار بگیرد از آدمها... بزرگ شده ام! بله، نشانه ی بزرگ سالی است که در برابر فراموشی و بی تفاوتی، رنج نمی کشیم...
امروز که تلفن را بر می داشتم تا از کسی خبری بگیرم، راستش، از خود خجالت کشیدم. همیشه من بودم که دنبال برقراری هر گفت و گویی بوده. من تماس گرفته ام، من پیام داده
دوست عزیزی که برام کامنت داده بودین  که نوشته های منو میخونید و بعضی از اون ها رو نگه داشتین که دیدتون به زندگی بهتر از اینی که هست بشه . میخوام بگم اول صبحی خیلی خوشحالم کردین . خیلی :)) راستش دست و دلم به نوشتن توی اون یکی وبلاگ نمیره . میدونین عین یه دختر بچه -حال الانم- که دست و پا میزد که مستقل بشه و بره دور از خونه زندگی کنه ولی  الان دلش تنگ شده برای خونه . باید بگم منم به شدت دلتنگ اینجا شدم با اینکه چند وقت قبل گفتم اینجا غریبه س برام ولی به ش
سلام
حال و روز این روزها خوب است، برای خود سرخوش هستند و برای من سرمست. غروب‌های زمستان را دوست دارم، نمی دانم چه تعلق خاطری به آن دارم، ولی همین قدر می دانم روزهای بچگی را برایم زنده می کند. باور کن بی راه نگفتم. وقتی آسمان رنگ می بازد دوست دارم در آن لحظه در اوج آسمان پرواز کنم و خورشید را بدرقه کنم، ولی چه کنم که بی بال هستم. راستی، کی نوبت من می شود؟، خیلی وقت است منتظر هستم. هر بار که پرسیدم جوابم را با سکوت دادی. بنظرت وقت آن نشده که تمامش کن
من هر کاری دلم بخواد میکنم به هیچکسم مربوط نی
حالت تحو هستم که هستم به تو چه مربوط
دلم میخواد رابطه یسریا رو به گ.ا بدم بازم به تو چه مربوط
الان مثلا اون عطستون شاه کار کرده تونسته اینجا رو پیدا کنه؟؟؟؟؟؟ فکر میکنین میترسم؟؟؟
من اینجا هستم نظراتم بازه که ثابت کنم همچین پخی هم نیستین ازتون بترسم
بی تی اسم ارزونی خودتون
سلام آقای مدیر من پنج ساله که در مدرسه شما فعالیت میکنم از کلاس 2 تا 6
کلاس دوم آقای اخگر و خانم خاتم نژاد تا خانم افراخته و خانم نایبی من از مدرسه شما راضی هستم و اینجارا خیلی دوست دارم.
می خواهم چیزی را به شما بگویم : من دلم میخواهد که شادی مدرسه ما بیشتر باشد امنیت در مدرسه ما بیشتر شود برای مثال : مدت زنگ تفریح ها را بیشتر کنید در ضمن یادم رفته بود که بگویم که من جز شورای دانش آموزی هم هستم. بریم سر اصل مطلب بچه ها را بیشتر به اردوهای تفریحی ببر
من محمدامین ربیعی نژاد هستم  ۱۶ ساله از خوزستان :)
طراح گرافیک رایانه و طراح وب  :)
کار من دیزاین/طراحی  هست. لوگو ،پوستر،قالب وب،وب،کارت ویزیت و...
من چندین سال هست در این کار هستم و خود را به یک دوستار هنر گرافیک 
معرفی میکنم ، من مدیر یه آکادمی مجازی هستم به نام آکادمی مارن شما میتوانید 
آکادمی من رو داخل فضای مجازی دنبال کنید ،
کار های گرافیکی من و... در فضای مجازی انتشار داده میشن و میتوانید آن هارو نگاه کنید و امید کار هستم لذت ببرید :)
من مد
من اهورا پردل هستم مخلص تک تکتون هستم من اومدم برای کسانی که میخان کنسولی جدید داشته باشن از جمله خودم  که بنظرم کنسولی بهتر از ایکس باکس نیست خدمتتون هستم تا ببینید چرا و چگونه ایکس باکس از نظرم بهترین
کنسوله ممنون از وقتی که برای خوندن این بخش گذاشتین 
 
 
ارادتمند شما اهورا پردل 
 
#ابراهیم رفیعی هم اکنون فردی ۲۶ ساله می باشم که به تمام آرزوهایم که دوست داشتم و امیدوار بودم برسم نرسیدم همش تقصیر نداشتن سرمایه هست واسه ما دیگه هیچ کس وجود نداره ضامنمون بشه من دوست دارم خودم اوستای خودم باشم کسی نتونه بهم دستور بده و کار غلط رو به من یاد بده یا‌ بخواد چیزی که دلش میخاد از من بسازه من دوست دارم اون چیزی که هستم و مطمئنم میشم رو از خودم بسازم البته اینا همش فکره خودمه من الان واقعا خودم واسه خودم کار میکنم یعنی خودم اوستا و
میدانی حالا که فکر میکنم من هیچ چیز کاملی نصیبم نشد. هیچ چیز. همه چیز یک جایی نیمه رها شد. داشتم فکر میکردم باید چه طور از خودم بگویم؟ وقتی یک جایی عشق کتاب و کتابخوانی هایم را کنار گذاشتم. یک زمانی عشق موسیقی را رها کردم. یک جایی زبان انگلیسی و فرانسه را رها کردم. رفاقت هایم. هنرهایم و خیلی چیزهای دیگر. حالا هم درست ترم آخر باید همه چیز دچار تعلیق میشد. حتی دیگر از شغل محبوبم هم ترس دارم و شاید این هم نیمه رها شود. حالا من که هستم وقتی حتی جای کامل
دوست ندارم دیگه مانتوهای رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبیه اون زنی که توی رویاهای دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار های قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم ... دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه ... پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببینم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم ...

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهای خز و بی معنی ای
محبوب من، سلام.
زیباروی من، بی‌صبرانه منتظر روزی هستم که به تو برسم.
نگرانم. نگرانم از روزی که تو را نداشته باشم. اگر تو نباشی انگار دیگر من نیز نخواهم بود! می‌دانی دل بردن از یک دخترِ مغرور و بدبین و مشکل‌پسند چقدر دشوار است؟ اما حالا این من خودم هستم که عاشقت شده‌ام و به ذهنم عاشقِ جز تو بودن راه نمی‌یابد. تمامی آدم‌ها را بررسی می‌کنم؛ امتیازدهی می‌کنم و می‌بینم که امتیازی که به تو تعلق دارد با اختلاف بسیار زیاد، بیشتر از دیگران است! می
دانلود آهنگ شروین حاجی آقاپور ولی باز هستم | متن و کیفیت
امشب میتوانید ترانه ولی باز هستم با صدای خواننده خوب شروین حاجی آقاپور را دانلود کنید
Exclusive Song: Shervin Hajiaghapour | Vali Baz Hastam With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ شروین حاجی آقاپور ولی باز هستم
بهت قول میدم هر جا که برم بازم فکرم باهات باشه امشبدوست دارم بدونی که وقتی نیستیقلبم بدون تو نیمه و نصفه هستبهت قول میدم اگه یه روز برگردی میگذرم از هر چی آسمونوبرات میارم پایین میکنمش من رنگی اگه برگرد
تموم شد همه چیز تموم شد
آزاد آزاد شدم از هر آنچه که فکرشو بکنی از ترس از حرفهای دیگران از ترس از پسرفت از ترس از بدگویی کردناشون از ترس از زیرآب زدناشون از ترس از رعایت حجاب نردن.....
حالا آزاده و رها هستم 
آزادم از زنجیرهابی که مسئولیت بهم بسته بود
خدایااااااا هزاران هزارا بار ازت ممنونم 
دد پوست خودم نمیگنجم
تمام تلاشم رو میکنم به عهدهایی که باهات بستم پایبند باشم
این روزا حالم خیلی خوبه ...
عاشق این خنده هایی هستم کا تا یادت میاد توی ذهنم ناخ
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلا
گروه ضد شیطان
مارپلا کنار آتیش اون افراد که توی کلیسا بودن نشست و گفت: معذرت می خوام واقعا فکر کردم مزاحمین من مارپلا هستمو بعد اونها به ترتیب شروع به معرفی کردن خودشون کردن:من نادیا هستممن جک هستممن اولویا هستممن مایک هستم
ادامه مطلب
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد 
دیشب که قبل از رفتن خواست بغلش کنم گفت خانوم چیزی شده؟ غمگین به نظر میرسید.
نگفتم غمم تویی که دوستت دارم.
به همین بیت فکر میکردم...به شاخه گلی که هفته پیش به دستم رسید و روی کارتش نوشته بود: ممنون که فکر نکردین از دست رفته هستم و باز هم دوستم داشتید.
دوست داشتن یه قلندر میخواد که پشیمون نشه خسته نشه و ادامه بده. 
من یه دختر حدود 25 ساله هستم که در طول ترم تحصیلی (الان که خوشبختانه تعطیلاته) چون دانشگاه مون خارج از شهره، مجبورم توی مسیر برگشت به خوابگاه با یکی از همکلاسی هام و دوست پسرش باشم. یعنی هم مسیر هستیم یه جورایی و منم مجبورم با اون ها برگردم.
حالا سه تا موضوع این وسط هست:
یکی که خیلی مهمه خودم معذبم، ولی راه دیگه ای ندارم. خوب دیگه یه دختر تنها مجرد بی دوست و این ها (نمیخوام توجیه بیارم که بگین دنبال دوست پسر پیدا کردنه و اهلش هم نیستم اگه بودم که ت
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، علی مطهری در پاسخ به این پرسش که داخل انتخابات مجتمع با چه مسئله سیاسی همراه خواهید بود، اعتراف کرد: هنوز هیچ چیزی پیدا زدودن و باید جلوتر برویم تا بعدا رک شود. من با همه دوست هستم و مشکلی ندارم. وی نیز در پاسخ این سئوال که آیا صلاحیت شما در هیات های اجرایی از کار افتادن شده است، گفت: بله تایید شده است. جدال مطهری و کدخدایی درباره رد صلاحیت نمایندگان | عموم ای که جنجالی شد هیأت اجرایی صلاحیت علی شکوری ر
خواهشا کمک کنید چون داره جونم به لبم می‌رسه!
من دختری هستم ۲۳ ساله و دانشجوی انصرافی. دختری بودم توی کودکیم گوشه گیر و شاید دو سه تا دوست به زور توی مدرسه داشتم، و هیچ کدوم باهام روراست نبودن و منو در حد خودشون نمیدونستن و خیلی سر خورده شدم تو اون دوران، کودکی پر از استرس و اضطرابی داشتم و این اضطراب تا سوم دبیرستان به صورت نزولی باهام همراه بوده که باعث معده درد های عصبیم شده.
ولی درس هام همیشه خوب بوده و این رو مدیون هوشم هستم و از سه چهار سا
آدامسم رو تو کاغذ رسید عابر بانک مچاله می‌کنم. نماز میخونم. توی زمین تنیس توپ ها را با بقیه تقسیم می‌کنم. ایمیل می‌دهم. احساس می‌کنم زیبا هستم. می‌‌پرسم بدنم روی یک خط راست است؟ راه می‌روم. می‌نشینم. صدای باز و بسته شدن درهای دانشگاه را چک می‌کنم  منتظر محل دقیق برهمکنش مولکول ها هستم. منتظر محل دقیق برهمکنش مولکول ها هستم. 
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
روزی یه دختر خیلی زیبایی در پارک دیدم و با او دوست شدم.  اسم اون زیبا بود. مثل اسم‌اش زیبا است. من دوست اون هستم. 
 
ما همیشه با هم دوست خواهیم بود. 
 
یک روز در باغ، او را دیدم و گفتم شما زیبا هستید؟ تو همون زیبای هستی که در پارک با من بازی می‌کردی؟
 
بله، خودم هستم!
تو خواهر داری؟
    نه.
 
من ۱۰ تا خواهر دارم.
 
  خب باهات شوخی کردم من هم خواهر دارم.
 
این چیه پشتت؟   یه جایزه برای خواهرم است.
زیبا؟!
بله
 
تو یکی از خواهرانت رو دوست نداری؟ چرا خب؟
 
ما دوست معمولی ایم، اون عاشق یکی دیگستما دوست معمولی ایم، به روی هم نمیاریم احساسمون رو
ما دوست معمولی ایم، از دلتنگیش دارم دق میکنم
ما دوست معمولی ایم، هیچ گزینه ی دیگه ای نیس
شب تا صبح تو بغل هم میخوابیم، ما دوست معمولی ایم
بهم میگه تب داری؟ ما دوست معمولی ایم
دستم رو میپیچم دور گردنش، ما دوست معمولی ایم
واسه دیدنش لحظه شماری میکنم، ما دوست معمولی ایم
دوسش دارم، ما دوست معمولی ایم
ما دوست معمولی ایم، من عاشقش نیستم
انشاء درخت انشا تخیلی درخت انشا از زبان یک درخت تنها در بیابان انشا در مورد درخت علم انشا درباره اگر درخت نبود چه میشد انشا در مورد فواید درخت و درختکاری انشا درمورد درخت تشنه و جویبار انشا جانشین سازی درخت ذهنی
 
انشا درباره درخت – انشا از زبان یک درخت به زبان ساده و کودکانه برای پایه تحصیلی : کودکان -ساده موضوع انشا : انشا از زبان درخت – من یک درخت هستم .مقدمه :من میخواهم خودم را به جای یک درخت بگذارم
و از زبان او حرف بزنم و درد و دل کنم
تا به
احساس میکنم تک به تک بدبختی ها ، مصیبت ها ، خودکشی ها ، فقر ها ، جنایات ها و .. مقصرشون من هستم . بابت یه رای که به یه آدم عوضی دادم اونم از سر نادانی ، از سر جوگیری ، از سر بی تجربگی ، از سر خامی . دوست دارم برم بمیرم ،  دوست دارم بابتش تا ته عمرم گریه کنم . آقای رئیس جمهور احمق ، به حق علی بن ابی طالب خدا تو رو با یزید تو جهنم یه جا بنشونه . اینقدری که حالم ازت بهم میخوره . اینقدری که داری خون مردم رو تو شیشه میکنی . لعنت بهت .
«من خود را دوست دارم، روی خود کار می‌کنم و خودسازی می‌کنم تا بتوانم با تمامیت و سرشار بودن خود به تو نزدیک شوم. من از خود مراقبت می‌کنم تا تو مجبور نباشی این کار را برای من انجام دهی. با سرشار بودن است که می‌توانم به خاطر تو خود، هدایا، محبت و تلاشم را بخشش کنم. من تنها کسی هستم که عهده‌دار خود و در نهایت مسئول خود و سلامت خود هستم. از این رو من به عنوان مباشرِ بزرگ‌ترین موهبتی که به من ارزانی شده است، یعنی زندگی‌ام، باید مراقبِ سلامت جسم، آ
روزی کسی بود که از آینده‌های دور حرف می‌زد بدون‌ این‌که بگوید من هستم و می‌مانم.روزی کسی بود که حمایت می‌کرد بدون این‌که بگوید تکیه کن و من هستم.روزی رفت و من ماندم با ناباوری و دخترانه‌های احمقانه‌ای که جابه‌جا شد و بازی گرفته‌شد.
حالا کسی هست که محکم و مستقیم می گوید من هستم و می‌مانم.حالا کسی هست که همیشه حمایت کرده و گرما بخشیده و امن بوده.حالا کسی هست که عمیق است.اما دخترانه‌های ترک خورده‌ی من حالا به هر حرفی بدگمان‌اند و پر از ت
سلام دوستان جان 
دوستان من یه دختر مجرد و درونگرا هستم و همیشه سرزنش میشنوم از این که من چرا غیر اجتماعی ام. دیگه خسته شدم از بس شنیدم بهم میگن منزوی... 
دوستان من زیاد اهل رفت و آمد با کسی نیستم، البته اگه شرایط اقتصادیم اجازه بده دوست دارم زن داداشم و خواهرم که دوست شون دارم برای شام و ناهار دعوت کنم، ولی خودم دوست ندارم برم خونه شون. 
از طرفی ام با فامیل مادر و پدرم اصلا ارتباط ندارم و دوست ندارم عروسی چیزی میشه برم. دور از جون مراسم ختم و این
بسم الله الرحمن الرحیمخودم را دوست دارم!همه جا همراهم بوده؛ همه جا☺️یکبار نگفت حاضر نیستم با تو بیایمآمد و هیچ نگفتحرف نزدگفتم و او شنیدرنجش دادم و تحمل کرد.خودم را سخت دوست دارم!خودم را آنقدر دوست دارم که میخواهم برای حال خوبش تلاش کنم...خودم را آنقدر دوست دارم که میخواهم فقط برای او زندگی کنم...هرچندهراز گاهی دلم را میشکند اما باز هم دوستش دارم و میبخشمش تا بایستد و اشتباهش را جبران کند☺️خودم را آتقدر دوست دارم که هرروز در آغوشش میگیرمش..
دلتنگ نگاهت هستم احساس میکنم تا زمانی که تو باشی دنیا معنی دارد زندگی با حضور تو در این دنیا زیباست وقتی برای زنده ماندنت تلاش کردم نمی دانستم یک روز اینگونه خشنود خواهم بود دلم از حضورت لذت میبرد چشمانت دنیا را پر از رنگ میکند هیچگاه فکر نمی کردم یک موجود کوچک ناخواسته با تمام وجود خواسته اینگونه بیقرارم کند اینگونه عاقل سود بزرگ شود بخندد یک روز پرسیدی اگر مادر شوی او را بیشتر از من دوست خواهی داشت میخواهم بگویم نه حتی اگر مادر باشم موجود
سلام
من پسری ۲۹ ساله هستم قصد ازدواج دارم، اما موضوعی منو نگران کرده، اونم اینکه من چند سال افسردگی داشتم، الان خوب شدم اما همچنان اختلال خواب دارم و قرص خواب میخورم، اما تعریف از خود نباشه، اخلاق به شدت خوبی دارم و بسیار اجتماعی هستم و بسیار زیاد احساساتی، و ظاهر خوبی هم دارم، اما میترسم با داشتن اختلال خواب ازدواج کنم.
از طرفی نمیخوام با کسی دوست بشم چون خودم هم خواهر دارم، دخترها رو مثل خواهر خودم حساب میکنم، چون همین طور که خودم دوست ندا
او نمی داند ولی من عاشق بهار هستم ، برای بار بیست یکم گفته ام "من عاشقت هستم" آری میدانم هر دم و هر ساعت مرا میخوانی با تو هستم بهار ...
بهار من عشق را از تو میخواهم ، بهار  همه ی هست و نیستم تو هستی . بهار مرا بخوان  من هوای زمزمه تو را دارم
بهار جان تمام حرفم این است "من عشق را به نام تو آغاز کردم"
در هر کجای عشق که هستی آغاز کن !
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
نمی دانم نگهداری از این عزیزان از اول فکر خوبی بود یا نه؟!   
دوست شان دارم. حالم را خوب می کنند. احساس خوبی به آنها دارم. این موجودات زنده با من زندگی می کنند. اما ...
اما نبودن هایم به آنها صدمه می زند. رفت و آمد هایم باعث تنهایی آنها می شود. به آنها صدمه می زند و نتیجه می شود همینی که در تصویر مشاهده می کنید. 
یا رفت و آمد نباید و یا دوست داشتن! 
اگر دوستی برای خود بر می گزینیم تنهایش نباید بگذاریم. نباید!
مثل اینها پژمرده می شوند. دوست نگهداری می خ
یک داستان دیگری که روی دلم مانده ، خواهرم است. او هیچ وقت یادش نیست که من پنج سال ازش بزرگترم. و من هم هیچ وقت یادم نیست پنج سال از من کوچکتر است . برای همین همیشه همه چیز خراب میشود . گفته بودم که همیشه اشتباهی هستم .به قول خودش من رو اعصاب و اشغالم ، من باحال نیستم . اگر خواهرش نبودم هرگز دوست نداشت با من دوست شود . نمیدانم چرا این ها را میگوید . او هم مقدمه را بلد نیست و یکهو همه چیز را میگذارد کف دست آدم . اینجوری خیلی بد است . بدجور درد می‌گیرد . ا
گناهم چیست ؟نه میوه ممنوعه بوده ،نه ظلمی و نه کفری ، گناهم یک نگاه بود که جرم شد ..کلامی بود که کفر شد ..و دلتنگی شد مجازاتم .._ همین _ دلتنگی را دوست دارم چون واژه ها یکی پس از دیگری رژه می روند در خاطرم ..صدای جیرجیرک حتی می شود عاشقانه ..و من تنها مجرمی هستم که عاشقانه مجازاتش را دوست دارد.
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
خط کش دستمه
بیا بیا هوپ
Just 30 cm
لطفا 
keep distance
ممنون
دوست ندارم جلوتر برم
جلوتر بیای
به آدما که نزدیک میشی گندش درمیاد
بهت که نزدیک میشن گندش را در میارن
با لایه های اول ات اوکی هستم
  
Just 2 mins not more
بهتره ندونی زیر نقاب خوشگلش چیه 
آره دوست ندارم نزدیکم بشی
نزدیکت هم نمیشم 
Respect my privacy

روح وحشی
+حوصله ی ارتباط نزدیک با دیگران را ندارم .
هر چی دورتر بهتر و safer
++مثل لاکپشت توو خودم قایم شدم
دیگه هیچکس دلمو نمیبره
سلام من در مدرسه شما درس میخوانم و از کلاس دوم تا ششم در مدرسه شما هستم من خیلی از شما و معلمان و بقیه همکاران راضی هستم و مدرسه خودم را دوست دارم.
از نظر من مدرسه خوب مدرسه ای است که زنگ تفریح غذاهای سلف سرویس داشته باشد. مدرسه خوب مدرسه ای است که معلمان خوبی مانند خانم نایبی و ... داشته باش. مدرسه خوب مدرسه ای است که در کلاس آن کولر اسپلیت و صندلی های بسیار بزرگ داشته باشد و در بوفه مدرسه همه نوع خوراکی را بیاورند و وسایل را به قیمت پایین تر بفرو
همیشه دوست داشتم از آن آدمهایی باشم که قلمبه سلمبه حرف می زنند  .‌از آنهایی که خوب بلدند شق و‌رق بایستند و نگاهشان نافذ باشد ...از بچگی دوست داشتم بلد باشم سوتی ندهم ، تپق نزنم و سخنرانی خیره کننده داشته باشم
اما نشد‌... نمی شود ... چون من برای نمک پرانی های جذاب و ساده بودنم به دنیا آمده ام
چون من ساده می پوشم و‌ ساده حرف میزنم وساده نگاه  میکنم ‌
چون رسم زندگی من ، سوتی دادن است !!
اما هر چه که باشم خودم هستم و لبخندم طبیعی است ..
خیلی وقت است که د
یه دوست قدیمی دارم بعد از 10 ماه باهاش حرف زدم
توی کارش پیشرفت کرده بود خداروشکر
یکم دوست مشکلیه
سروکله زدن باهاش سخته
خیلی سوال پیچ میکن خیلی گیر میده
کلافه ام میکن
زور میگه
باهاش ادم بهتری نیستم
یه جنبه ای از خودم میبینم که انگار من نیستم یه نفر دیگه ام
کسی هستم که اون من اون مدل میبینه
ولی
ولی
تنها کسی که هرچی میگم بهش برنمیخوره
تنها کسی که تا میگم پول میگه چقدر
تنها کسی که اون دورانی که کسی حالم نمیپرسید نگرانم بود
عجیبه
 
از این که آدمها گمان کنند من موجود بی نظیری هستم، من موجود کاملی هستم، من موجود شگفت انگیز و بی نهایت مهربانی هستم متنفرم، این باعث می‌شود بدی های، بدی های معمولی من نابخشودنی شود، دوستی داشتم که زمانی به من می‌گفت تو شبیه نماد فلسطین هستی، شبیه زیتون، شبیه صلح و دوست داشتن حالا همان آدم از من بیزار است متنفر است و میدانم هربار از من بد می‌گوید هربار از من متنفر است، هربار میان اطرافیان ش وقتی صحبت من بشود چاهارتا دری وری نثار من میکند به
نمیدانم از کجا شروع کنم. چندساعت پیش عصبی و ناراحت بودم و الان حس خوبی دارم. زندگی را دوست دارم. خانه ام را دوست دارم و این تنها چیز خوبی است که قرنطینه کردن برایم داشت. خانه ام را با تمام جزییاتش دوست دارم. البته هیچوقت متوجه این زیبایی ها نشده بودم تا اینکه دوستم از همه ی زیبایی های خانه ام استوری گذاشت. دیوارهای خانه ام را دوست دارم. نقاشی های روی دیوار را دوست دارم. اینه ی سورریالم را دوست دارم. بخاری را دوست دارم. قوری و کتری و پوست پرتقال رو
خیلی وقت هست که توی اینستا پست نگذاشتم.نه اینکه حرفی برای نوشتن و گفتن نداشته باشم، نه .
راستش نمیدانم تقصیر چه کسی بندازم اما انگار سبک نوشتنم را گم کرده ام و نمیدانم چطوری بنویسم.مثلا همین الان دوست دارم درباره
شخصیت قصه هایم بنویسم.اینکه من کجای قصه بقیه آدمها هستم؟ از اون شخصیت هایی هستم که آدمها برای ماندنم دعا میکنند یا برای رفتن به هر حریله و ایده ای دست به دامن میشوند؟
به قول استاد بعضی از شخصیت ها کنج ذهنت جا خوش میکنند و هیچ وقت نمی
سلام ، امیدوارم حالتون خوب باشه
امیر حسین هستم یک دانشجوی پزشکی ورودی بهمن 98 هستم ، به ادبیات علایق زیادی دارم مخصوصا سهراب ، هر چند کمتر فرصت کردم کتاب غیر درسی بخونم این سال ها ...
کنکور هم که یک فرآیند فرسایشی بود ، فقط خدا میدونه چه قدر سختی کشیدم تا بالاخره قبول بشم...
دوست دارم حال خوب دوران دانشجوییم را با شما شریک بشم و تا جایی که بتونم مطالب قشنگ و پر مغزی اینجا بذارم...
خوشحال میشم که نظرات شمارا بدونم در ادامه ...
خیلی ممنون ، روز و شبتون
بارها برایش نامه نوشتم که اگر نباشی همه چیز سیاه وخراب میشود،بارهاقربان صدقه ش رفتم وبارها برایش نامه های تکراری نوشتم اماهیچکدام را برایش ارسال نکردم،اخر او همین جاست کنار من،ازمن به من نزدیکتراست،من مینویسم و اومیخواند،من مینویسم مینویسم مینویسم تا ردی از حضور او در نامه هایم بیابم،هرلحظه که فکر کنی به فکرش هستم،من این روزهازیادبااو حرف میزنم،نامه مینویسم و...من میدانم او باز معجزه میکند ولبخند و ارامش عسلی برایم هدیه می اورد،من مید
سلام
بنده 29 سالمه و عاشق دختری هم سن حود هستم که به نظرم اگه کامل تعریف کنم چون که شدیدا به کمک و مشورت دوستان مخصوصا خانم های محترم بخاطر همجنس بودن دختر بهتر میتونن راهکار پیشنهاد بدن
دقیقا یک ساله عاشق شون هستم و دو روزه بهشون گفتم، فکر کنم تو شوک مغزی باشن الان! دوست خیلی صمیمی خواهر بزرگ بنده هستن، خواهر بنده 9 سال هست رئیس اتاق عمل هستن، ایشون هم 4 سالی میشه باهاشون همکار شدن و البته دوست خیلی صمیمی هستن.
من چون که بیش از 90 درصد اوقات خواه
سلام من طاها هستم و مدیر این وبلاگ و بازی های PSP رو دوست دارم .
یکی از بازی هایی که من ان را خیلی دوست دارم بازی:Harvest moon:hero of leaf valley «برداشت ماه : قهرمان دره برگ» هست .
نکته اول : کپی برداری ممنوع!
نکته دوم : سوالی درمورد بازی داشتید حتماً بپرسید.
نکته سوم : نظر بگذارید .
 
آدمیزاد است که گاهی دلش 
برای هیچ کس تنگ نمی شود!!!!.
دلش و دستش به نامه نگاری هم نمی رود
و حتی شاید از احوال پرسی ها هم
چندان خوشش نیاید....
مریض نیست این آدمیزاد!!!
هوای دلش خالی شده
انگار درکویری ست که هیچ کس
تابه حال ساکنش نشده
و نه اوکسی را دیده 
ونه هیچکس او را....
آدم مگرمی شود کسی را که ندیده به یاد بیاورد؟!
جز ذاتِ حقیقی اش را.
صفحه ی کتابِ زندگی م خالی شده 
از آدمهایی که روزی بودند
و حالا دیگر باید به نبودن تک تک ِشان
خو گرفت!
بااین تفاوت که حتی
من دوست زیاد دارم.
هم از اون دسته از دوست‌ها که از کنارشون رد می‌شم و فقط سلام می‌کنیم بهم و تمام! (شاید اسم دوست زیاد باشه براشون!)
هم از اون دسته از دوست‌ها که کم دیدنشون هیچ تاثیری نمی‌ذاره و هردفعه که می‌بینیشون انگار از قبل، دوست ترن.
از اون‌هایی که فقط گاهی یادم می‌کنند که کارشون رو راه بندازم هم دارم! هممون داریم و اصلا شاید خودمون یه همچنین دوستی واسه بعضیا باشیم!
از اون‌هایی که توی ذهنم فقط باهاشون دوستم و تو واقعیت خجالت یا هرچیز
من یک زن هستم، یک همسر، یک مادر.
من، یک زن تحصیل کرده هستم، یک همسر محبوب و یک مادر
مهربان.
من ،کسی هستم که در اصطلاح عام به آن زن خانه دار می
گویند، ولی من می گویم، من، یک زن خانواده دار هستم.
من زنی هستم که مسولییت پرورش و تربیت فرزندم را خود
به عهده گرفته ام و خودم معلم مهدکودک یا پرستار بچه ام شده ام.
من زنی هستم که خودم در خانه معلم او هستم، معلم
اجتماعی چون به او راه ورسم اجتماع را می آموزم. معلم دینی اش، چون به او دین داری
را یاد می دهم. من،
دوست دارم خودارضایی کنم
میل و رغبت به خودارضایی ، خودارضایی و لذت بردن از آن ، خیلی حال میده خودارضایی ، خودارضایی با دیدن فیلم سوپر +18 ، خودارضایی در حمام ، دستشویی و حمام  ، بردن گوشی به حمام گوشی موبایل به حمام شوهرم موبایل به دستشویی میبره حمام گوشی موبایلشو میبره حموم دیدن فیلم سوپر در حمام دیدن فیلم پورن در حمام شوهرم تو حمام فیلم میبینه دیدن فیلم سکسی در حمام با گوشی موبایل خودارضایی همزمان با دیدن فیلم های جنسی خودارضایی با تماشا کر
با سلام 
من سبحان هستم و قسد دارم شما را با دنیای گیم اشنا کنم
همانطور که مشخص هست من گیمر هستم و به گیم و بازی بسیار علاقه دارم 
ما هر هفته یک پست دارایه بیشتر خبر های مهم دنیا گیم و استریمینگ میزاریم 
ممنون از اینکه ما را همراهی میکنید 
 
دوست دارم رهبرم رادلبر پیغمبر است/دوست دارم رهبرم را وارث برحیدراست/ازتباراهل بیت و آیت خوب خداست/دوست دارم رهبرم راجلوه ای ازکوثراست/اوپیام کربلا را میدهدبرمسلمین/دوست دارم رهبرم راآسمان رااختراست/میرود راه امام وهرشهیدی باهدف/دوست دارم رهبرم راشیعیان راسروراست/دشمنان دین ماراباز رسوامیکند/دوست دارم رهبرم رادشمن اوابتر است/اسوه والگوی خوبی گشته آقا درجهان/دوست دارم رهبرم رابهر عالم گوهراست/شیعه باشدجانفدای حضرت سیدعلی/دوست دارم ره
#حدیث_مهدوی
 
کلام امام زمان(عج)
«انا المهدی، و انا صاحب الزمان، و انا القائم الذی املأ الارض عدلا، کما ملئت جورا، و ان الأرض لا تخلو من حجة، و لا یبقی الناس فی فترة، فهذه امانة لا تحدث بها الا اخوانک من اهل الحق».
ای شیعه ما «من مهدی هستم، من صاحب الزمان هستم، من آن قائم هستم که روی زمین را پر از عدالت می کنم، چنانکه با بی عدالتی پر شده باشد. هرگز روی زمین خالی از حجت نمی ماند و مردم در فترت نمی مانند. این امانت است پیش تو، جز به برادرانت از اهل ح
سلام
من پسری ۲۳ ساله هستم، خیلی احساس تنهایی میکنم هم در خانواده هم در جامعه، در خانواده اکثرا در اتاق خودم هستم و خیلی کم میام میان خانواده، این جوری نبودم مجبور شدم خودم رو این طوری ازشون جدا کنم، چون حرمت و احترم همدیگه رو نگه نمیدارن.
قبلا زیاد دعوا میکردن پدر و مادرم، دیگه خودم رو کشیدم کنار ازشون، یه برادر دارم ۳ سال از خودم بزرگتره، مجبور شدم با اونم حرف نزنم، همیشه دوست داشتم با هم صمیمی باشیم، ولی انقدر بد دهنی و بی احترامی میکنه دیگ
بیست و چهار ساعت از زمانی که تو بیمارستان بستری شده ام می گذرد، تخت کناری ام دختر 32 ساله ایست، که با لبخندمان باهم ارتباط برقرار می کنیم، به من قوت قلب میدهد و آرامم می کند، مادرم لبانش می خندد، اما سفیدی چشم هایش به سرخی میزند. خودم اما... راستش نمیدانم، هم خوبم، هم بد، البته یک مقدار هم نگرانم که فکر میکنم طبیعی باشد، ولی یک چیزی خیلی خوشحالم می کند،اینکه خوب یاد گرفته ام نبات سپاسگزاری باشم، دیشب بین تمام دردهایم، آرام بودم و خداراسپاس میگ
° به او گفتم هر اتفاقی که بیفتد آیا هنوز هم مرا دوست خواهد داشت؟ هنوز هم دخترش خواهم بود؟ آیا اندوهش مانع دوست داشتن من میشود؟ نگاهم کرد ، به چشمانم نگاه کرد و گفت" مهم نیست چه اتفاقی بیفتد ، او هنوز هم مرا دوست دارد ، هنوز هم من محبوب او هستم ، هنوزم هم دختر یکی یکدانه ی بابا هستم . گفت ولی تمام خواسته اش این است که همه ی تلاشت را انجام بده فارغ از نتیجه ؛ چیزی که مهم است این است که تمام تلاشت را انجام بدی و شرمنده ی خودت نشوی ، که مستقل بار بیایی
چند روزیه که فکر می کنم ممکنه دچار افسردگی شده باشم،عموما حالم خوب نیست-خیلی بد است- حتی صبح ها که از خواب بیدار میشم پر از حال بدم ، مداما حس می کنم دلم میخواد گریه کنم ، حس می کنم هیچ چیزی به وجدم نمیاره ، شوق برام یه مفهوم دور شده ، حس میکنم عضله های پیشانیم دچار اسپاسم شده و مقاومت میکنن در برابر باز شدن ، با این که آدم عاطفی ای هستم به طرز عجیبی حس می کنم قابلیتم رو برای دوست داشتن ، برای عاشق شدن و حتی به میل غریزیم رو از دست داده ام.می خوام د
خدایا شکرت که بابام مثه کوه وایستاده و میگه اگه نشد فدای سرت! هر راهی خواستی برو من هستم!
امروز وقتی فهمید کنکور هنر هم ثبت نام کردم خیلی خوشحال شد! گفت اگهاون نشداین بشه خیلی خوب میشه!
گفتم بابا من همینجوری ازمایشی ثبت نا کردم هدفم قبولی هنر نیست!اصلا درساشو نخوندم. امتحان عملی خدا هم باشی تا کنکورو خوب نداده باشی نمیشی! فقط ازمایشی دادم و از وضع زندگیم و همینجوری که گیتار میزنم و با یه استاد فوق حرفه ای کار میکنم راضی و خوشحالم !
من تا آخرش هس
 چقدر دوست داشتن تو خوب است. دوست داشتن تو  ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست. دوست داشتن تو عین ساعت تحویل سال است. ــ همیشه منتظرش مانده ایم. ــ دوست داشتن تو  عیدی اول فروردین است. کاش همیشه عید بود. کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم. تو را دوست دارم زمین از چرخیدن می ماند. و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند. تو را دوست دارم. سیب ها  همه ی فصل ها به شکوفه می نشینند. چلچله ها کوچ نمی کنند. وقتی تو را دوست دارم دختر کوچک آسمانم هنوز.
اولین پست ۹۸مون
خود ماییم که به آدما یاد می‌دیم چطور باهامون رفتار کنن.
وقتی برای بار اول و دوم که اون رفتار رو می‌بینیم و علیرغم ناراحتی زیادمون، هیچ واکنش بدی نشون نمی‌دیم، خب معلومه که به تکرار اون رفتار ادامه میده و بعد که بهش بگی با این دست جملات مواجه میشی که: فکرش رو نمی‌کردم آدم اینجوریی باشی که سر این مسائل ناراحت بشی! فکرش رو نمی‌کردم انقدر بی جنبه باشی! فکر می‌کردم متوجه باشی که شوخیه...
ولی لطفا فکرش را بکنید!
بله من همینقدر بی‌جنبه هستم!
وقتی د
بعد از یک عمر از قطار پرسرعت خیال پیاده می‌شوم، عینک‌ ایده‌آل‌گراییم را کنار می‌گذارم، جنازهٔ سنگین آرزوهای نشدنی‌م را از دوشم پیاده می‌کنم و پاهایم را می‌گذارم روی زمین سفت. به جای دست و پا شکستن برای بالا رفتن و رسیدن به قله‌ها، جایی روی همین دامنهٔ وسیع و کم ارتفاع واقعیت بساطم را پهن می‌کنم. وقتش رسیده که در سکوت و سکون نفس تازه کنم. اینجا که هستم دیگر نه چیزی در شکوه و زیبایی ابدی می‌درخشد، نه هر ورطه‌ای آنقدرها که گمان می‌کردم ت
سلام   حدود یک سال و خورده ای میشه که دیگه مطلبی ننوشته ام، تو طول این مدت چندین بار به وبلاگ سرزدم و قصد نوشتن کردم، اما دستِ دلم به هیچ وجه به نوشتن نمی رفت. تو همین ماه فروردینی چندین بار با خودم کلنجار رفتم که شروع کنم به نوشتن ... اما باز هی بهانه ی اتمام کارهای عقب افتاده، توی ذهنم باعث پس  زدن این هدف می شد. خلاصه امروز صبح، صبح هفتمین روز ماه رمضون خیلی اتفاقی نشستم پشت میز و میخوام شروع کنم به نوشتن.
شاید خیلی با من آشنا نباشین و ندونین م
سلام خدای عشقسلام قلبهای مهربانسلام دوستانامروزتان پراز لبخندان شاءاللهروزی قلبتان محبتروزی چشمتان برق شادیروزی  عمرتان عشقو روزی زندگیتانصمیمیت و صداقت باشهصبح تون عاشقانه روزتون پرانرژی وشاد
بخند
(( خدایا بزرگ و دوست داشتنی روزگاری که در حال داریم زیاد تعریفی ندارد و ما مهمه امید به تو داریم. این مریضی رو از سر مردمم کم کن و دوباره دلخوشی به ما بده. من امروزه روز 
نگران نه تنها خودم هستم بلکه همه اطرافیانم هستم. برو بچ مهرفوری زمان میگ
اولین بار هیچکس نگاهت نمیکند
وقتی برای اولین بار کاری را شروع میکنی هم هیجان انگیز است و هم ترسناک. هیجان انگیز چون کار جدیدی را قرار است انجام بدی و برایت تازگی دارد، ترسناک است چون برای کسی جز خودت نمینویسی.
این میل ما به دیده شدن است که اولین ها را اینقدر سخت میکند. دوست دارم زیاد بنویسم، دوست دارم هرچه به ذهنم میاد بنویسم و چقدر خوب که هزاران ایده در مورد حرف زدن داریم.
خب برای معرفی همانطور که از اسم وبلاگم مشخص است یک گرگ تنها هستم. شاید ب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها